” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

77-فلذا اینگونه بود

اومده بودم چس ناله کنم و بگم از وقتی لپ تاپ ندارم حسم خوب نیس ! که گوشیم زنگ خورد :|

ابجیم بود . گفت بریم جنگل قائم .سریع اوکی دادیم و من پریدم تو حموم :دی 

همیشه منو بخاطر این کارم مسخره میکنن.ولی اگه نرم حموم بهم خوش نمیگذره . جاتون خالی تو ماشین مثه سگ لرزیدم فقط :/ سرمم از قبل درد میکرد که دیگه الفاااااتحه ..

خلاصه به عمو و زن عمو و آبجیم پیوستیم .. !  اونا از قبل رفته بودن... 

رفتیم گنبد جبلیه . اونجا هم مثه بلانسبتی لرزیدم !!

فقط رفتیم‌تخمه شکستیم اومدیم :دی

موقع برگشت رفتم تو ماشین عموم . شیشه ها همه پااایین.

زن عموم گفت ثنا باد اذیتت نمیکنه ؟ 

تا خواستم جواب بدم عموم گفت نه باباااا چه اذیتی بذار فوکولاش بهم بریزه :دی 

منم جهیدم و موهاشو بهم دیختم =))) در حین رانندگی..

الانم اینقد شام خوردم که دارم میترکم ولی ته ته دلم ضعف میره :||| ازون رژیم های طلاییتون برای منم بنویسین ..



نظرات 1 + ارسال نظر
فرانک شنبه 31 تیر 1396 ساعت 01:57 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

خیلی وقتا چس ناله جواب نمیده....
کجا زندگی میکنی ثناجان؟
اگه دوست داری بگو....
اگه دوستم نداری بازم باید بگی...
چون فضولیم گل کرده

میام وبت بهت میگم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد