اقا من دیروز برای خودم نهارو با سبزیجات درست کردم .سبزیجات خاااالص ! شبش که خونه آبجیم بودیم شام نخوردم چون برنج و جوجه بود .. قبلش خودم شاممو خورده بودم.
مامانمم در اومد گفت ظهری برای خودش نهار پخته با سبزیجات و فلان .. شوهرخواهرمم گفت عه چه خوب من خیلی دوست دارم یبارم برای ما درست کم :| منم قبول کردم برای امشب .
همه چیو درست کردم گذاشتم رو گاز و رفتم حموم !
مامان رسید خونه . بگو چی شده بود ؟
بعد که از حموم اومدم دیدم همه ش سوخته :////
اخه جنبه ندارم یکی ازم تعریف کنه .
بوش کل خونه رو برداشته هااا .. الان میان اینقد سر به سرم میذارن =(((
دوباره مامان درست کرد گذاشت رو گاز .
اینم از دست گل من
قربون ثنای خودم بشم که الان ناراحته....
فدای سرت
عزیز دلمی فرانک جانم .خدا نکنههه مهربون .
مرسی از این همه محبتت بوس بوس بوس
خخخ اشکال نداره ، سوختن غذا هم خودش یه نوع هنره :)
بعدش جمش کردم از دوووباره پختم =))))