” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

142-مشنگ

من دیشب تا ساعت ۴:۳۰ صبح بیدار بودم .‌ اصلا یادم نبود قراره سر صبحی با مامان برم بازار .. ینی از وقتی فهمیدم دیشب فقط ۵ ساعت خوابیدم تموم وجودم درده ! 

چرا دیشب یادم بود که مانتوهامو برای صبح مرتب کنم اما یادم نبود باید زود بخوابم ؟ 

جای تأمل داره .. خدافظ!

نظرات 1 + ارسال نظر
فرانک پنج‌شنبه 9 شهریور 1396 ساعت 15:17 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

حالا داری چوبشو میخوری دیگه..
امشبم حتما عروسی دعوتی؟

نه شونزدهم دعوتیم :|

باید زودتر میخریدم چون وقت نمیشد دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد