عملا دارم دیوونه میشم . یکی از همین خونه های اطراف صدای ضبطشو اینقدر بلند کرده که نگو !
نمیدونم چه مراسمی دارن ...ولی آخه آهنگاشونم خزه =(
اوه اوه ظاهرا ارکست هم دارن =))) یکی اینارو جمع کنه چقد جدی گرفتن
دلم میخواد برم تو حیاط داد بزنم مرررررگ پدرررر سگا :||
باور بفرمایید فقط همینجوری آروم میشم .
خب الان صداش قطع شد . ممکنه همسایه ها اعتراض کرده باشن. بغل فراوون از راه دور برای اونی که رفت تذکر داد (اگه داده باشه واقعا.اخه یهو قطع شد)
حالا یاد تولد خودم توی خوابگاه افتادم . بچه ها صدای ضبطو برده بودن بالا و بعدش ، جیغ و بزن و برقص !
بعد یه دختره اومد دعوا کرد که ینی چی صداش این همه بلنده و فلان ! بچه ها از طرز برخوردش جری شده بودن .لج کردن بیشتر صدارو بردن بالا
ولی کلا خودمم دلم نمیخواست صداش اینقد بلند باشه.دیگه بعدش کمش کردیم.دیگه کار به جایی کشیده بود که دو انگشتی دست میزدیم =)))
به قول پلویز : اسیر شدیم بخدا !
ولی الان با صدای بلند این ضبط احساس میکنم دارم تاوان اون روز رو پس میدم =)))
بعدا نوشت : ای تُف تو روحتون . دوباره صداش درومد که !
نه عزیزم...
خودم خیاطم....
دندون موشی زدم...
بابااا خیاااط .. باباااا
وای ثنا پاره شدم از خنده.....
فکر میکردم فقط خودم میگم مرگ پدرسگ رو....
خوشحال شدم که تنها بی ادب رو زمین نیستم...
فرانک من عند بی ادبام ولی بروز نمیدم =)))
نخ و سوزن بدم خدمتتون ؟؟ =)))