ثنا در آستانه ی گریه . پر از استرس پر از دلهره ...
پر از اتفاقای پیشبینی نشده .پر از بی حوصلگی ..
اگه من ترم قبل مرخصی نگرفته بودم این مشکلاتو نداشتم .لعنت لعنت لعنت به من . تا میام این مشکلو حل کنم یکی دیگه اضافه میشه . واقعا تا مرز جنونم الان .
لعنتتتت بههه مننن احمممممق
دها خط نصیحت نوشتم در باب اینکه برای این چیزا خودتو ناراحت و سرزنش نکن و در پایان خودم بهم گفت اگه میخاست نصیحت بشنوه زبونهای گویا تر از تو دور و برش زیاد بود نمیومد اینجا تو وبلاگش حرف بزنه پ خفه شو و درت را بگزار.
در نتیجه همه رو پاک کردم.
نه آقا =))))
الان خیلی آرومم . گور بابای همه چی ..
اینو دارم درحالی میگم که ششصد نفرو فرستادم برن دانشگاه برام بپرسن.خودمم دارم میرم کارمو درست کنم =)))
انقدر بهش فکر نکن ثنا...
بزار نتیجت بیاد بعدش یه فکری میکنه..
دانشگاهها از بس زیاد شده واسه دانشجوها سر و دست میشکنن..
ای کاش میرفتی همون دانشگاه و ازشون میپرسیدی دیرتر انتخاب واحد کنی چی میشه
نه فرانک صفحه انتخاب واحد برام باز نمیشه اخه
اصلا برا درس و انتخاب واحد و اینا خودتو ناراحت نکن +_×
ـ
ـ
ـ
اره اینا نامزدن ولی خب دختره خیلی بی انرژیه
ولی مطمینم رابطشون درست میشه ـ
چون دختره پاکیه ـ فقط تجربه اش کمه ...
خب دیگه برم یه پست بنویسم تا موضوعش یادم نرفته :)
من واسه هرچیز بیخودی حرصو جوش میخورم.دست خودم نیس.
خو اگه نامزدن از نظر من بلامانعِ !
دختره رو بیار خودم نصیحتش کنم =))
برو برو فردا میخونمت ..