” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

166-مسائل خاک بر سری

خب میخوام راجب یکی از سوتی هایِ خاک برسریِ دوران کودکیم براتون بگم: 

من نسبتا بچه بودم و ماه رمضونا روزه میگرفتم . یه رساله توی خونه داشتیم که ماه رمضونا میرفتم سراغش

یه روزی داشتم همین رساله رو میخوندمش که به مطلب خیره کننده ای رسیدم.

اینم بگم که نزدیکای افطار بود‌.

حالا چی نوشته بود‌.

نوشته بود که زن و شوهری که روزه هستن نباید بهم نزدیکی داشته باشن .

بعد من از همون اتاق یه نگاهی به هال انداختم . دیدم عی وای مامان و بابام چقد نزدیک هم نشستن

وای الان روزه شون باطل شده . چرا خودشون نمیفهمن آخه ..

خلاصه خیلی نفهم بودم

عی بابا ...

نظرات 2 + ارسال نظر
فرانک پنج‌شنبه 23 شهریور 1396 ساعت 00:39 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

آخی کوچولو بودی دیگه.....

=)))))) تصور من میرفتم بهشون میگفتم :///

Beny20 چهارشنبه 22 شهریور 1396 ساعت 22:49 http://beny20.blogsky.com

خخخخ اینو‌ توی‌ کانالت‌ خوندم کلی خندیدم ..
.
.
.
باور کن شدت بادش اینقد زیاد بود ،
ک‌ توی‌ گوشی من حسش کردم :/

=))))) تازه با استیکرای اونجا حق مطلب بهتر ادا شد.

واااای طفلک =)))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد