” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

کوالا

مثه یه کوالا چسبیدم به تخت نمیدونم کدوم یک از کارامو انجام بدم ‌. حالا بماند که گشنگی تا حد مرگ داره فشار میاره .

وا مصیبتا .. 

الانم حاج آقا برای نماز جماعت اومد ولی نتونستم از جام تکون بخورم برم نماز بخونم .شیطون گولم زد .. بعد میام تو همین اتاق میخونم .

باید بلند شم گزارش کار ازمایشگاه بنویسم .بعدم بخونمش که مثه دفعه های قبل از کوئیزش نمره بالایی بگیرم .

و شیمی الی هم بخونم . احساس میکنم همه درسا تلنبار شدن.چت شده ثنا به خودت بیا لعنتی ‌ =)))))

نظرات 2 + ارسال نظر
فرانک سه‌شنبه 9 آبان 1396 ساعت 14:39 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

نبینم تنبلی کنی دختر

فرانک بانو جان ..دارم درست میشم =))

Beny20 یکشنبه 7 آبان 1396 ساعت 01:04 http://beny20.blogsky.com

اینو دیگه شخصاً خودم باید بیام بزنم پس گردنت +_+

چه گناهی کردم =(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد