عاطفه بهم گفت نمیتونه شب یلدا پیشمون باشه و میخواد بره بردسیر چون خاله و داییش اومدن .
از اعماق قلبم ناراحت شدم . قرار بود بریم خونه ی ما ..
قرار بود بهمون خوش بگذره . دوست داشتم همه مون باشیم .
کسی جاش خالی نباشه . ناراحتم ناراحتم .
عزیزممم...ناراحت نباش دیگه...یلدا خوشحال باش دیگه...
همه فوشش دادیم =((
عزیزممم...
ناراحت نباش دیگه...
یلدا خوشحال باش دیگه...
همه فوشش دادیم =((