فکر نمیکردم وجودم به وجود این بچه بسته باشه ..اونقدر تو عمق وجودم جاریه که حد نداره...زیبا و بی نهایت شیرین!
من ؟ منی که حوصله ی بچه رو ندارم الان تک تک وجودم میگه کامیار .امکان نداره اسمش بیاد تو ذهنم و چشام اشکی نشه.
بی نهایت دلتنگشم.. اوخ خواهرزاده ی نازم .