” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

37_نماز

تا حالا واسه همه مون پیش اومده که همینکه الله اکبر اول نماز رو میگیم هر چی که تو ذهنمون هس مثه یه فیلم میاد جلو چشممون .اونقدر غرق افکار میشیم که یادمون میره الان رکعت چندمیم و داریم چی میخونیم اصن !شکلک های شباهنگShabahang


بله این ماجرای سهل انگاری ما در نماز تمومی نداره . 

شعری براتون میخونم امیدوارم بسی لذت ببرید .. !! 

 

نماز چیست ؟ - مجالی برای خاراندن !

مفاصل سر انگشت را فشاراندن

 

به یاد درد و بدهکاری و غم افتادن

به ذهن خود همه را یک به یک شماراندن

 

در اوج کسب تمرکز٬ مگس اگر آمد

به یاری سر و دست و دماغ ٬ تاراندن !

 

به وقت گفتن مدٍٍٍّ الف - والضالین -

به فیلم و سی دی و دیش دیش ٬ دل سپاراندن

 

همیشه بین یک و دو ٬ فجیع شکّیدن

چاهار رکعت خود را ٬ دوتا گزاراندن

 

به هر طرف نظری ٬ بلکه جفت گردد جور

که در نماز فراداست ٬ چشم چاراندن !

 

اگر که سوسک غریبی به جانماز افتاد

دو پای قرض نموده ٬ بدن فراراندن !

 

ریا کنیم و ریآست کنیم و خوش باشیم

اگر شود که به مسجد دو چشم باراندن ! 

 

*چند سال پیش که بنده مدرسه میرفتم جریانی برایمان پیش آمد که تعریف میکنم برایتان . اگرتعریف نکنم خفه میشم . باشه ؟ آفرین 

یادم نمی آید اول دبیرستان بودم یا سوم راهنمایی . اما مادرمان آن زمان و حتی این زمان تاکید بسیار بر به جا آوردن نماز صبح داشتند . تاکید همراه با اجبار.یعنی اگر بلند نمیشدی اینقدر می آمد بالا سرت که از هرچی خوابه بیزارت میکرد .البته الانم همین طوره :)) 

خلاصه اکثر اوقات با حالت خواب آلود بیدار میشدم و وضو میگرفتم و نماز میخواندم . بیشتر اوقات حواسم پرت مدرسه میشد . 

تا اینکه روزی بنده بخاطر امتحان تا دم دمای صبح بیدار بودم . بعد خوابیدم . تا چشمم گرم شد مادر بیدارم کرد و من هم بسی خواب آلود  

با هزار و یک بدبختی بلند شدم و نماز خواندم . 

و اما اتفاق جالبی که این وسط افتاد این بود که وقتی سجده رفتم خوابم برد 

بعد که بیدار شدم خیلی شیک ادامه شو رفتم  

و من الله توفیق


33-منم آن ماهیِ سرگردان !

در این دریا ، چه میجویند ماهی های سرگردان  

مرا آزاد میخواهی ؟ به تنگ خویش برگردان    

 

این بیت شعر از کتاب ضدفاضل جانِ نظری است . 

احتمالا آن ماهی های سرگردان منم . اما تنگم کجاست ؟  

من نمیخواهم ماهی باشم ! میخواهم پرنده ای باشم که از شاخه ای به شاخه ای دیگر میپرد ! 

میخواهم بپرم میدانی ؟ 

اما هنوز در شاخه ای مستقر نشدم که بخواهم به شاخه ای دیگر بپرم .  

اما ایمان دارم که میتوانم .