-
من میترسم
چهارشنبه 4 مهر 1397 02:02
دوبار به خوابی عمیق رفتم و هر دوبار با صداهای ترسناکی که نمیدونم چی بود از خواب بیدار شدم .نمیدونستم چیکار کنم گوشیو برداشتم به یکی از دوستای قدیمیم پیام دادم. بیدار بود . بهش گفتم ترسیدم. طبق معمول چرت و پرت گفت تا حولسم پرت بشه .اما نشد. اون چت میکرد باهام ، من گریه میکردم. اشکام میریخت ... اشکام میریزه ... منکه آدم...
-
فرهاد
یکشنبه 25 شهریور 1397 18:44
خواندنی ها کم نیست منو تو کم خواندیم . . .
-
فردا هم خورشید طلوع خواهد کرد.
چهارشنبه 14 شهریور 1397 20:19
زمان میگذره و من حس میکنم به گذشته م تعلقی ندارم .هیچ چیز برام قابل درک نیست .سؤال هام از اساس اشتباهن و هر اتفاقی منو به قعر میکشونه .طول میکشه تا خودمو بالا بکشم .طول میکشه تا به چیزی چنگ بزنم تا خودمو نجات بدم . زمان میگذره و من هیچ احساسی به گذشته م ندارم و آینده م مبهم و نامعلومه .با خودم فکر میکنم من اگه فقط...
-
دیوار شیشه ای
دوشنبه 29 مرداد 1397 01:20
شوهرخواهرم حکم برادر داره برام . نمیگم بین ما دیواری نیست ، هست! ولی یه دیواره شیشه ای .. بخاطر همینه چیزایی که حتی به خواهرم نمیگم رو به اون میگم .البته یه جاهایی اشتباه کردم و زیادی گفتم :)) اونم نگرانم شد . نگرانی نداره خب عی بابا ! یجا از دهنم در رفت گفتم قلیون میکشم :)))) الان خیال میکنه معتاد شدم .البته من دختر...
-
چی شدیم ؟
یکشنبه 28 مرداد 1397 13:38
در راستای اتفاقات اخیر باید بگم خیلی خیلی جسما و روحا خسته م .یجوری ام که انگار تریلی از روم رد شده .یجوری باید سپری کنم بهرحال . امروز رسیدم زاهدان و تمام دیشبو توی قطار از سرما یخ زدم . ساعت سه نصفه شب تو قطار چایی خوردم و تا خود صبح دستشویی داشتم :| الانم خونه خالم هستم به صرف نهار و با چشمانی حیران به مادربزرگم...
-
باید کسی باشد
سهشنبه 19 تیر 1397 22:22
آدم ها باید بیایند و بروند . من باید روزی بیایم بنویسم و بعد از آن بروم و دیگر پیدایم نشود .باید روزی از زندگی و زندگی کردن دست بکشم و مست و خراب در خیابان های این شهر قدم بزنم . باید باران نم نم ببارد . باید همه جا ابری باشد . باید کسی باشد .. باید کسی کنارم باشد ..
-
بجنگید
پنجشنبه 7 تیر 1397 19:29
گاهی فراموش میکنم که قرار نیست چیزی ، قانونی ،عملی از فردی تغییر کند . سعی در تغییر جز جنگ چیزی در پی نخواهد داشت.اگر میخواهید تغییر دهید بجنگید ..
-
عوامل مخرب
شنبه 2 تیر 1397 15:00
ازینکه میبینم دور و برم آدم سالمی نمونده تعجب میکنم .سالم نه از نظر جسمی . بلکه از نظر روحی ! دوس دارم بدونم چی باعث میشه اینقد حالمون بد باشه .چی باعث میشه خودمونو فراموش کنیم . نمیخوام بگم از چی ناراحت شدم .یه جورایی برام عجیبه ، حس میکنم بهم بی احترامی شده .تو رو خدا حال خودتونو خوب کنین . اینقد حالتون بده که حال...
-
رفاقتمون .
جمعه 1 تیر 1397 12:07
دیشب که اومدم میگو سوخاری کنم بجای اینکه آرد سوخاری بردارم ، آرد معمولی برداشتم . از همون آردایی که بهرخ باهاش چیز میز درست میکنه که بخوره چاق بشه . تمام تنم یخ کرد .گفتم اگه بفهمه آرداشو برداشتم باهاش میگو سرخ کردم (مثلا) دیگه تمامه! قرار شد با عاطی این راز رو به گور ببریم . عاطی گفت غذا رو که آوردی من شروع میکنم...
-
غیرعادی
یکشنبه 27 خرداد 1397 20:28
دستی به سرم میکشم و خودم را مجبور میکنم تا کلمات آشفته ی ذهنم را از آنجا به اینجا منتقل کنم .روی گزینه ی انتشار ضربه ای بزنم و وبلاگ را ببندم و بروم پی کارم . باید زودتر ماشه ی ذهن خواب رفته ام را میکشیدم .جور آشفتگی های ذهنی ام را تن خسته ام میکشد . عادت دارد .سالهاست که اینگونه دوام آورده است آخر چاره ی دیگری ندارد...
-
...
یکشنبه 20 خرداد 1397 13:45
چشم های منتظر به پیچ جاده دلهره های دل پاک و ساده پنجره ی باز و غروب پائیز نم نم بارون تو خیابون خیس
-
دانشجوهای گرامی توجه توجه
شنبه 19 خرداد 1397 10:39
سلام.ضمن تبریک و تهنیت بابت ورود به فصل زیبای امتحانات باید خدمتتان عارض شوم که .. اممم باید خدمتتان عارض شوم که اگر پا دارید ، حتما کفش هم دارید .و اگر کفش ندارید ان شاالله خدا به شما ببخشد .. ولی اگر کفش دارید بدانید و آگاه باشید که باید این ایام را از سر بگذرانید و همه چی را به کفش چپ تان بگیرید . گرچه اکنون که...
-
نفس آده
جمعه 11 خرداد 1397 12:06
کامیار عکس منو از توی گوشی مامانش میاره ، بعد میگیره جلو صورتم میگه ” آده ، آده “ آده یعنی خاله =)) بعد عاشق آهنگ پلنگه پلنگه چش قشنگه س .. گوشی مامانشو برمیداره صاف میزنه رو همین آهنگ .. بچه ها موجودات کوچولو و دوست داشتنی هستن . زندگی با همینا زیبا میشه ..
-
چرا؟
شنبه 5 خرداد 1397 01:50
میشینم تو پارک رفتن آدما رو تماشا میکنم .به آسمون خیره میشم و باد میوزه .. من کجام؟ چرا اینجا هستم ؟از مرگ میترسم ؟ سال پیش شایدم دوسال پیش یه کلیپی دیدم که اشکمو در اورد .کلیپ از گوشیم پاک شد امشب اتفاقی تو اینترنت پیداش کردم. لینکشو میذارم براتون .واقعا حیفه نبینید .. عجیب بود!! عجیب .. تنها چیزی که اون لحظه از ذهنم...
-
فالوور اینستاگرام
چهارشنبه 2 خرداد 1397 08:54
اون دختره بود که گفتم خیلی بد نگام میکنه و اینا ؟ الان یادم اومد بین فالوورای اینستاگرامم هست :||| یعنی قبلا خودش بهم ریکوییست داده منم قبول کردم و فالو بک دادم .. اسمشم هانیه س :/ خدایا منو بخور راحتم کن.
-
چرا چنین میکند
سهشنبه 1 خرداد 1397 09:15
یه دختره ای هست که هم تو خوابگاه میبینمش هم تو دانشگاه . یجوری منو نگاه میکنه انگار ارث باباشو خوردم . ازونایی که وقتی نگاش به آدم میوفته یهو لب بالاییش میپره بالا و کج میشه .. بعد سرتا پامو یه نگاه چندشناکی میندازه انگار تمام تن و بدنم پر از چرک و کثافته و میکروبا از سر و روم بالا میرن .بعد یه پلک می زنه و همینجور که...
-
سریال مهیج
دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 20:31
یه سریال میخوام در حد فرار از زندان . همونقدر مهیج و جذاب .. همونقدر هیجانی . اگه سراغ دارین کامنت بذارین برام.اگرم سراغ ندارین که فدای سرتون فقط دیگه اینورا پیداتون نشه -.- بی اعصابم خودتونین :/
-
بمن اعتماد کنید ...
دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 20:25
رفیق ما تازه رل زده .داشت میرفت یجایی گفت تو جواب مهرزادو بده .. فقط چرتو پرت ننویسی که میکشمت! منم تا جایی که تونستم از طرف دوستم قربون صدقه یارو رفتم =))))) بیاد ببینه فوش بارونم میکنه . کلا چند روز بیشتر نیس که رل زدن. نتیجه ی اعتماد به من همینه .. پاسخگوی دوست پسران شما هستم هارهارهار :)) حالا جالب اینجائه که...
-
آرزوها...
دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 19:01
همیشه اون چیزایی که مینویسم صرفا وجود نداره .شاید فقط میخوام که وجود داشته باشه .هوم؟
-
من اسیر تو ام ..
دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 01:06
نوشته بودم : نیست عادتی به این اسیری.. نوشت چرا؟ نوشتم همینجوری .. گفت نمیشه دیگه مناسیرم نهتو !
-
خانه ای در کرمان
شنبه 29 اردیبهشت 1397 16:14
همه راضی هستیم ترم بعد خونه بگیریم جز عاطفه :|| چرا واقعا چرا چرا چرا .. الانم جوری هستیم که بدون هم نمیتونیم باشیم . ولی خب خونه خیلی بهتره اخه .چی این خوابگاه داره چسبیده بهش -.- میگه بابام نمیذاره . الکی ی ی ی خودشم دلش نمیخواد .مثه ما ددری نیست آخه :/
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 اردیبهشت 1397 01:44
اسم وبلاگ تغییر کرد !
-
روزی که دوست داشتم داداش داشته باشم
شنبه 29 اردیبهشت 1397 01:39
گفت کاش بودی .. همیکنه هستی روحیه مونو عوض میکنی . گفت ثنا قول بده ازدواج کردی همینجوری پیشمون بمونی .. خیلی عزیزه دلم براش میسوزه . عاشق خونوادشه اما ازشون دوره ..اونقدر وابسته س که میفهممش . شوهرخواهرم نیست داداشمه ..
-
حقیقته ..
شنبه 29 اردیبهشت 1397 01:34
گفت ته خیارو نخور تلخه . گفتم این حقیقته! نگاه معناداری بهم انداخت گفت راست میگی حقیقته...
-
خیلی عاشق بود
شنبه 29 اردیبهشت 1397 01:33
بهش گفتم همین که هست خوبه . گفت هست اما نیست . خودش هست اما روحش نیست . کنارمه اما یه دیوار شیشه ای بینمون فاصله انداخته .هرچقدر دستمو دراز میکنم تا دستشو بگیرم نمیتونم .هیچ وقت این شیشه رو نمیتونم بشکنم .. حرفاش حقیقت بود .نمیتونستم چیزی بگم که مرهمش باشم .گذاشتم بگه .همیشه همینجور بود . زنگ میزد و حرف میزد . و من...
-
من مظلومم !!
سهشنبه 25 اردیبهشت 1397 17:30
انصافانه س از کلاس بیام و بلافاصله بگه بیا بریم گوشیمو از مغازه بگیرم!؟ تو این گرما؟ با این خستگی؟ گوشیشو گرفت حالا دنبال لوازم آزمایشگاهه... همینطور که دنبال لوازم آزمایشگاه ئه اومده سیمکارتم بگیره ! خدایا من فردا امتحان دارم ... الان گشنمه ، تشنمه .. بمیرم برای خود ِ مظلومم =(
-
قهوه نخورید :/
سهشنبه 25 اردیبهشت 1397 00:23
من ۱۶ الی ۱۷ ساعته یک دقیقه هم نخوابیدم .. از صبح تا ساعت پنج کلاس بودم و بعدشم که امتحانمو میخوندم. حالا جالبتر اینکه هنوزم خوابم نمیاد :| دوستم یه قهوه ای داره که وقتی بخوری باید جون بدی تا خوابت ببره... نتیجه ش اینه که میبینید :|||| اسیر شدیم بخدا
-
امتحانات
سهشنبه 25 اردیبهشت 1397 00:07
حالم خوبه. میخندم و شوخی میکنم .خب یه جورایی دارم میام روی روال .. فردا امتحان دارم ولی خب بنظرم اونقدری که باید آماده نیستم . خیلی خوندما .. اما اینقد مباحث پیچیده و شبیه به همه که همه رو قاطی کردم .دلم میخواد فردا یه فرصت از استاد بگیرم که جمع بندی کنم . اگه امتحان بیوفته یکشنبه عالی میشه . بهرحال میام میگم چیشد...
-
رستاک
دوشنبه 24 اردیبهشت 1397 09:55
رستاک حلاج خواننده ی محبوب منه .. صداش زندگیه . یه روزی بشه برم کنسرتش لذت ببرم از این صدای بی نظیر ..
-
یه نفر هست ..
دوشنبه 24 اردیبهشت 1397 00:35
نمیدونم اثرات بهم ریختگی هورمونامه یا چی ؟ اما عمیقا حس میکنم یه چیزیو گم کردم . یه چیزی کمه ... همش تو همین فکرم . همش فکر میکنم زندگیم میتونست بهتر از این باشه . اینکه هر روز یادم میا د یه چیزی نیست خیلی وحشتناکه . نمیتونم ناراحتیمو پنهان کنم . نمیتونم وانمود کنم خوشحالم . نمیدونم باید با کی حرف بزنم که حالم زیر و...