” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

113-رژیم

خب قبل از اینکه ما از بیرجند بیاییم ، آبجیم اینا تولد‌ گرفتن .

چون شوهرخواهرم از چند روز قبل کیکو سفارش داده بود. نمیدونست ما قراره بیاییم .

یه کیک بزرگ گرفته بود که ما تا امروز داشتیم میخوردیم :||| دیه تولدو از دست دادیم .. ولی من امروز کادو تولدشو بهش میدم.

یه عینک دودی براش خریدم که از چشون شهلاش در برابر آفتاب محافظت بنماید =)))) چون عینک دودی نداشت ..

من تازگیا آدم شدم وگرنه تا سال پیش عینک دودی هام یا میشکستن یا گم میشدن .. خلاصه شیش هفتا عینک خریدم پارسال !

قراره نهار بریم خونه آباجی به صرف آبگوشت .. اگه دیزیش کنه که عاشقش میشم .

میخوام یه رژیمی بگیرم برای اولین بار .. از شنبه شروع میکنم 

=)))) حالا اگه تونستم بگیرم میام اینجا بهتون میگم ..

نظرات 1 + ارسال نظر
فرانک شنبه 28 مرداد 1396 ساعت 09:30 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

سلام عشقم......
چند کیلویی مگه تو ؟
اول دیزی رو بزن بعد رژیم بگیر.....

سلام عزیزم من ۶۸-۶۹ ام حدودا..
زدم زدم خیلیییی چسبیییید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد