” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

126-اعلام وضعیت

خب شوهرخواهرم رفت سرکار (جمعه ! تصور کن) و مخملیو اورد پیش ما ... همین که درو بستم ، مخملی جیغ و گریه رو شروع کرد که چرا باباش رفت .

مامانمم بردش تو حیاط تا سرشو گرم کنه ! 

الآن دوتایی با هم ، دارن تو حیاط همسایه ها رو بیدار میکنن ://

منم دارم زرت زرت اعلام وضعیت میکنم .

خاله =( بیا دیگه . همیشه این موقع اینجا بودی ..(چقد لوس)

نظرات 1 + ارسال نظر
فرانک جمعه 3 شهریور 1396 ساعت 09:44 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

خخخخخخ
خنده دار بود.....
بچه خواهر خیلی شیرینه(البته من خوهرزاده ندارم ، خواهرام اینو به من میگن

اره بی نهاااایت شیرین و دوست داشتنی ان .
من عاشق مخملیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد