” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

فردا هم خورشید طلوع خواهد کرد.

زمان میگذره و من حس میکنم به گذشته م تعلقی ندارم .هیچ چیز برام قابل درک نیست .سؤال هام از اساس اشتباهن و هر اتفاقی منو به قعر میکشونه .طول میکشه تا خودمو بالا بکشم .طول میکشه تا به چیزی چنگ بزنم تا خودمو نجات بدم ‌.

زمان میگذره و من هیچ احساسی به گذشته م ندارم و آینده م مبهم و نامعلومه .با خودم فکر میکنم من اگه فقط امروزو دارم پس گور بابای فردا ، پس فردا ، یکسال دیگه ، شصت سال دیگه ..

گور بابای روزایی که گذروندم . چه خوب ، چه بد .

برای من همه چی تموم شده س‌.یه شکست مفتضحانه در راستای سگ دو زدن و رسیدن به آینده.

منم و همین لحظه!

فردا هم خورشید طلوع خواهد کرد.

نظرات 2 + ارسال نظر
تکتم چهارشنبه 4 مهر 1397 ساعت 03:06 http://deafeyes.blogsky.com

چقدر دوست داشتم اینو.

ممنون

رضا پنج‌شنبه 15 شهریور 1397 ساعت 09:50 http://bihamta96.blogsky.com

معرفی کتاب:

حسرت از ایمانِ دیر

۳۱۶- آدمی بالاخره به حقیقت دین خدا ایمان می آورد حتی در لحظه مرگ. ایمانِ دیر، ایمانی سراسر غرق در حسرت است. حسرت از اینکه چرا زودتر ایمان نیاورده و راحت نشده است.

۳۱۷- هر که ناراحت است بی ایمان است. مؤمن همواره قلباً راضی و شاکر است و کافر ناراضی و شاکی است.

۳۱۸- کسی که هیچ چیزی ندارد ازهیچ قدرتی هم نمی ترسد حتی از خدا. چنین کسی دوست خداست و آدم ازدوستش نمی ترسد. و چنین کسی همه را قلباً دوست می دارد و آدمی از کسانی که دوستشان دارد نمی ترسد.

از کتاب حق و باطل استاد علی اکبر خانجانی

t.me/eshghvaerfan2

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد