” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

03 _ تابستانه

چرا من به هرچی فکر میکنم برعکس میشه.مثال بیارم براتون ؟! مثلا فکر کردم امسال بهترین تابستونو خواهم داشت اما دقیقا برعکس شد و بدترین تابستونو دارم در حال حاضر :دی 

بعله بعد از کنکور دوست داشتم تفریح کنم اما نشد.درست زمانی که خسته و کوفته از سر جلسه اومدم گفتن مادر بزرگ مادرم فوت کرده.و ما بجای کرمان عزیز رفتیم بیرجند عزیز (!)

البته لازم میدونم بگم : 

چراااا آب بیرجند اینقد بدمزه اس ؟؟؟

مسئولین رسیدگی کنین من هر وقت آب اونجا رو خوردم دل درد گرفتم و دچار یبوست شدم 

واسه همین خون همه رو تو شیشه کردم ک بریم ازینجا . موفق هم شدم

البته تو راه خبر بدی بهمون رسید!

ماشین عمه کوچیکه چپ کرد! 

خداروشکرر که سالمن خودشوووون .

اینجا هم که فقط دنبال وسائل خونه بودیم و گردشی نداشتیم ! فعلا ک تابستونمون خیلی گنده ! 

باشه؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد