” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

12_گلزار

من یک سوال اساسی از شما دوستان گرامی دارم ! 

مثلا قراره شما رو ببرن یجای تفریحی که تا حالا نرفتین ! یعذ حتما میپرسین اسم اون جا چیه !؟ میگن گلزار (!)

خب احتمالا اولین چیزی که به ذهنتون میرسه اینه که اونجا کلی گل داره ! خیلی خیلی خوش اب و هواست و ...

خلاصه همه جور تفکر و تصوری از اونجا میاد تو ذهنتون 

ولی وقتی میرسید اونجا از این همه اختلافی که بین واقعیت و تصور شماست خندتون میگیره ! 

حتی دریغ از یک گل ... درخت ها با فاصله ی چند متری از هم .هوا بسیار گرم . اعصاب شما هم بسیار خورد 

البته من در سکوت داشتم خود خوری میکردم و میگفتم پس حتما لاله زار هم لاله نداره ! گرمسار اصلا گرم نیست ! و سبزوار هم اصلا سبز نیس :/ 

البته حدود یک ربع طول کشید ک خودمو با شرایط وفق دادم و تونسم با طبیعت خشک ( به نظر من که خشک بود ) اونجا ارتباط برقرار کنم .بعدش فهمیدم میشه اینجا هم خوش گذروند 

منو دختر خالم رفتیم از قنات آب بیاریم .به قنات که رسیدیم سراشیبی بود .سر خوردم و افتادم :)))

نمیدونم اون خانواری که اونجا بود منو دید یا نه !

ولی اگه دیده حتما بهم خندیده نع !؟ :(

بعدشم که نهار جوج زدیمو کلی با کامیار جان خاله سرگرم بودیم و کلی ادا اصول براش در میاوردیم ، اونم کیف میکرد !.

حالا از رقص اقایون نگم براتون بهتره کرکر خنده بود ! مخصوصا رقص شاطری بابا

ولی رضا نذاشت از رقصش فیلم بگیرم .با اینکه همش تاریکی بود و فقط یه هاله بود 

بعدشم اونجا خیلی زنبور داشت :|منو که فوبیای زنبور دارم هی جا خالی میدادم ! اخرشم دیدم اصن نمیشه که تا اخر اینطوری باشم و هی بترسم. دیگه ریلکس شدم :)))


نظرات 1 + ارسال نظر
... شنبه 9 مرداد 1395 ساعت 21:26 http://footsteps.blogsky.com

خط یازدهم قشنگ بود

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد