” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

46-دوباره

دوباره اومدم که نوشتن رو شروع کنم.

توصیه ی من به شما اینه که بنویسین . البته شخصا دست به قلمم اصلا خوب نیس اما دست به تایپم چرا

نمیدونم چرا هر وقت اومدم با مداد و خودکار بنویسم همه چی از یادم رفت.فکر کنم به خاطر اینه که به جای اینکه فکر کنم چی بنویسم ، به این فکر میکنم که دستخطم چقد بد شده ...

اخه من دستخطم خیلی خوب بود تا اینکه سوم دبیرستان یه معلم ریاضی برامون اومد که همون جلسه اول گفت خوش خطی و نوشتن با خودکارای رنگی رو بذار کنار .. اینقد تند تند میگم که جا میمونی .. اگرم جا موندی هی رو دست کنار دستیتو نگا نکن . جاشو خالی بذار از جایی که حرفامو میشنوی شروع کن به نوشتن . بعد زنگ جزوتو تکمیل کن ..

خلاصه از اونجا بود که من بدخط شدم..چون خیلی سریع جزوه میگفت.

بخاطر اینه که زیاد رو کاغذ چیزی نمینویسم ... تازگیا البته..

9 روز از شروع تابستون گذشته و هیچ کاری نکردم . پس به بعدشم نمیکنم :/ حتی نقاشیم نمیکشم . فقط کتاب میخونم و زبان میخونم.

حتی تو اینستا هم خیلی کم میرم ..

نمیدونم چرا اینترنتم اینقد زود زود تموم میشه .همش از ترس تموم شدنش خاموشه 

امروز جمعه س . آبجیم اینا دعوتن خونه مون . منم به همین مناسبت رفتم حموم . البته هر روز میرم حموم . دیگه خسته شدم .

بعدشم قراره سیب زمینی سرخ کنم . اما من دوس ندارم سیب زمینی سرخ کنم . دوس دارم یکی دیگه سرخ کنه من ناخونک بزنم :دی

 غذا قیمه س 

نمیتونم بگم از قیمه بدم میاد .. بدم نمیاد !

اما از بس سلف دانشگاه به ما قیمه داده که اسمش میاد معدم گریه ش میگیره ..قیمه هایی بدمزه و بدون گوشت .

بنابراین اگه بخوام برای کسی دعای بدی بکنم میگم ایشالا قیمه داشته باشین .

البته میدونم قیمه هایی که تو خونه درست میشه چقد خوشمزه س .فک کنم باید دعامو عوض کنم . ازین به بعد میگم ایشالا قسمتت بشه قیمه های دانشگاه مارو بخوری




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد