” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

47-اینجانب

اینجانب نمونه بارز شخصیتی هستم که یه بلاتکلیفی عمیقی تو زندگیم موج میزنه . ازون ادمایی فلسفی که با ذهنشون همه جا میرن و همه جا کاوش میکنن و اخرشم میگن هدف خدا از خلقت من چی بوده ؟ الکی که نبوده . تو این دنیای به این بزرگی و عظمت وقتی من یه گوشه از این دنیا رو گرفتم حتما قراره کاری بکنم .. بعد میگم خب چیکار ؟ بعد پا میشم میرم کتاب میخونم :دی

البته من خیلی تصمیما تو زندگیم گرفتم که بی نتیجه بود . این معنیش این نیست که هر تصمیمی بگیرم بی نتیجه س.

به نظر من هر ادمی باید از یه جایی شروع کنه . مهم ترین قسمت تغییره !

بله تغییر کنین .. یا یه چیزایی رو تغییر بدین . هیچ کدوم از ماها بی عیب نیستیم . مثلا خودم خیلی زود عصبانی میشم و از کوره در میرم .بخاطر همین موضوع همین یه هفته پیش با مامانم قهر بودم . 

الان دارم تمیرین میکنم کمتر بحث کنم و کمتر عصبانی بشم و بیشتر خوش باشم !

با عصبانیتم فقط در خودم و بقیه تنش ایجاد میکنم! پس چه بهتر که اگه قراره حرفی از دهنم بپره بیرونو عصبانیتمو ابراز کنه ، 5 ثانیه فقط 5 ثانیه به این فکر کنم که اگه اینو بگم چی میشه بعدش !

تصمیم گرفتم کمتر تنبلی کنم و بیشتر کار کنم . چند روز پیش کل آشپز خونه رو ریختم بهم تا مرتب کنم .

واقعا خیلی مرتب شد اما هر 10 دقیقه یه بار یکی محکم میزدم تو دهنم :دی 

تعریف از خود نباشه اما اتاق من اکثر مواقع تمیز و مرتبه ! تو تمیزی حس خوبی دارم !

ریزش مو دارم . هی یادم میره سطل زباله بگیرم . باید یکی بگیرم بذارم کنار تختم .. موهامو هی تند تند بریزم تو سطل !

خب من برم آبجیم اینا اومدن .

خدافظ



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد