” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

” جــــوانــــه “

ترک آرزو کردم ؛ رنج هستی آسان شد ...

قهوه نخورید :/

من ۱۶ الی ۱۷ ساعته یک دقیقه هم نخوابیدم .. از صبح تا ساعت پنج کلاس بودم و بعدشم که امتحانمو میخوندم.

حالا جالبتر اینکه هنوزم خوابم نمیاد :|

دوستم یه قهوه ای داره که وقتی بخوری باید جون بدی تا خوابت ببره... نتیجه ش اینه که میبینید :||||

اسیر شدیم بخدا

امتحانات

حالم خوبه. میخندم و شوخی میکنم .خب یه جورایی دارم میام روی روال .. فردا امتحان دارم ولی خب بنظرم اونقدری که باید آماده نیستم . خیلی خوندما ..

اما اینقد مباحث پیچیده و شبیه به همه که همه رو قاطی کردم .دلم میخواد فردا یه فرصت از استاد بگیرم که جمع بندی کنم .

اگه امتحان بیوفته یکشنبه عالی میشه . بهرحال میام میگم چیشد .چهارشنبه هم امتحان دارم ...

به جای جای بدنم داره فشار وارد میشه . نمیدونم چرا هم اتاقیا به اندازه من میانترم ندارن :|| حسودیم میشه ..


تازه فردا امتحان تربیت بدنی هم دارم .

امروز امتحان عملی آز فیزیک داشتم ...

رستاک

رستاک حلاج خواننده ی محبوب منه ..‌ 


صداش زندگیه . یه روزی بشه برم کنسرتش لذت ببرم از این صدای بی نظیر ..

یه نفر هست ..

نمیدونم اثرات بهم ریختگی هورمونامه یا چی ؟ اما عمیقا حس میکنم یه چیزیو گم کردم . یه چیزی کمه ...

همش تو همین فکرم . همش فکر میکنم زندگیم میتونست بهتر از این باشه .

اینکه هر روز یادم میاد یه چیزی نیست خیلی وحشتناکه .

نمیتونم ناراحتیمو پنهان کنم . نمیتونم وانمود کنم خوشحالم .

نمیدونم باید با کی حرف بزنم که حالم زیر و‌ رو بشه .ولی مطمئنم یه نفر هست از جنس خودم که وقتی باهاش حرف میزنم آروم میشم .اما نمیدونم کجاست .نمیدونم کیه!

اما یه نفر هست ..

عادت میکنیم

نیست عادتی به این اسیری ....