خواب دیدم .همه ش یادم نیست ولی اون قسمت کثیفش خوب یادمه :دی
ظاهرا تو جاده بودیم و داشتیم میرفتیم مسافرت . بین راه منو مامانم رفتیم دستشویی .. ازین دستشویی پولیا =)))
کلی مغازه هم ، همونجا بود . حالا یادم نمیاد پولش چقدر بود .
منتها یارو خیلی دیوث بود تا پول نمیدادیم نمیذاشت بریم دستشویی.
فلذا مامانم که رفت تو دستشویی در رو پشت سرش قفل کرد!
این کارو کرد که فرار نکنیم .
دیگه یادم نمیاد از ترس منم رفتم یا نه . هرچی بود خود به خود برگشت بالا :دی
خزیدم یه جایی که داداش همین پسره هم همونجا بود .. رفتم اونجا اقلا در امان باشم .
یارو درو برای مامانم باز کرد . هنوز منتظر پول بود .
گفتیم خب کجا دستامونو بشوریم ، گفت آب قطعه ...اصن آب نداریم !!
ما هم گفتیم این که هیچی نداشت . دستشویی هاش کثیف و بودار ، آبم که نداشتن . پس چرا پول بدیم ؟
دیدیم یارو سرگرم شد ما هم فرار کردیم . نزدیک سرویس بهداشتی مغازه ای بود که آبجوش میفروخت . ۲ لیوان ابجوش گرفتیم اما نمیدونم چرا .
سوار ماشین شدیم که بریم . یه نفر برای همون یارو چشم و ابرو اومد که اون خونواده پول ندادن ، دارن در میرن .
اونم با دوتا چوب برگشت .میزد به شیشه و کاپوت ماشین .
بابا دنده عقب گرفت که فرار کنیم از دست این وحشی ..
دیدیم اون جا موند بجاش یکی دیگه سبز شد :|
چسبیده بود به ماشین و همراه ماشین داشت میومد :/
منم آبجوشا رو ریختم روش :دی
سوخت ! ماشینو ول کرد ... منم بیدار شدم .
این دستشویی پولی ها واقعا بدجوری رو اعصاب هست تو بیداری هم رو مخ هست خدا صبرت بده چطور تو خواب تحمل کردی
چه خواب فوق العاده جذاب و اکشنی بوده!
=)))) خوابای من همه شون زهره ترک میکنن منو