یعنی یکی اینجا نیس به من بگه بچه برو بخواب ؟ نبود ؟ بعله مثل اینکه نیس .
چند شب پیش با دوستم فاطمه چت میکردم . خیلی چرتو پرت میگفتیمو میخندیدم .فاطمه عادت داره از چتامون اسکرین شات میگیره و میذاره استوری اینستاگرام . دیدم خیلی کار قشنگیه منم انجام دادم =))
بمن گفت فقط یه جوری اسکرین بگیری که محتوا رو به مخاطب برسونه .. منم هرکاری کردم نتونستم کمتر از 4 تا اسکرین بگیرم
بهش گفتم هر چهارتا رو میذارم استوری تا همه با هویت کثیف ما آشنا بشن =)).البته جاهایی از چت رو که به ضرر خودم بود رو پاک کردم . میدونم خیلی خبیثم! یه جا فاطمه بمن یه حرفی زد منم بهش گفتم عمته !!
وقتی اسکرین گرفتم این قسمتم توش بود . گذاشتمش استوری .وقتی نگاه کردم دیدم پسر عمم استوری رو دیده !
خب میدونین وقتی من به دوستم گفتم عمته . پسر عمم فکر میکنه لابد دوستمم بمن میگه عمته !
واسه همین فهمیدم که ناراحت شده . البته بمن که چیزی نگفت . ولی وقتی شبش دیدم اومده تو خوابم فهمیدم واسه چیه
*
*
امشب که خوابیدم حتما سعی میکنم خوابامو به خاطر داشته باشم که صبح براتون تعریف کنم.اسم وبلاگم زین پس از کیک بادمجونی به ثنا و خواباش تغییر خواهد کرد.
بخوابم دیگه . شب بخیر